موج منفی
سلام به همه دوستان گلم .
همین الان از امتحان برگشتم . امتحان خیلی سخت بود 
ولی امیدم به خداست 
.
حالا همین روز امتحان بدترین اتفاقاتی که میشد رخ بده برام پیش اومد .
می خواستم با موتور برم ولی با خودم گفتم احتمالا الان بازار موتور گیری داغه ( اخر ماه که میشه برا اینکه حقوق کارکنان در بیاد می چسبن به موتورای مردم بدبخت ) . گفتم با تاکسی میرم . راه افتادم رفتم سر خیابون بعد از 30 دقیقه منتظر موندن یه تاکسی گیر اومد منم که خیلی خوشحال شده بودم زود پریدم تو ماشین . تو راه داشتیم میرفتیم که داتسون ابی از بغل زد به تاکسی ( شانس رو میبینین) . بعد راننده ها پیدا شدن و شروع کردن به بحث کردن . 
. من پیش خودم گفتم حالا چه وقت تصادفه . دعا میکردم که راننده بیخیال بشه و راه بیفته شاید من به امتحانم برسم . بالاخره راننده تاکسی گواهینامه طرف رو گرفت رو راه افتاد رسیدیم به اخر خط از اونجا باید سوار اتوبوس های واحر میشدم و میرفتم کلاس 10 دقیقه بیشتر وقت نداشتم . امتحان ساعت 4 شروع میشد . من 4:05 رسیدم در کانون حالا یه نفر اومده و ادرس میگیره . منم ادرسو بهش گفتم ( ولی یارو خیلی خنگ بود 2 بار براش توضیح دادم)
ساعت 4:09 در کلاس رو باز کردم دیدم امتحان شروع شده و معلم داره یه متن میخونه که باید با توجه به اونچه خونده به سوالای تستی پاسخ میدادیم . به هر حال 3 تا سوال رو از دست دادم . بعد هم اینقدر حول شده بودم که نفهمیدم امتحان رو چه جوری دادم .
خداییش این شانسه که من دارم ؟؟؟
من کپسول شانسم
امروز که گذشت خدا کنه فردا با دیدن قبولی یه کم خوشحال بشم (( نتیجه ها فردا اعلام میشه))
امیدوارم شما شانس بهتری داشته باشین.
این بود موج منفی حوادث امروز در بیرون از خونه .
نظر فراموش نشه
خدا کنه پاس کنم و گرنه 3 ماه تابستونم خراب میشه . 